کسی که تات ها و تالشان را به هویت خودشان دعوت کرد
دکتر جهاندوست سبز علی پور
هیچ وقت نمیتوانم بیانات استاد دکتر بهمن سرکاراتی را فراموش کنم که میگفت: «روزگار ما از یک دیدگاه عصر تشخصستیزی است. مردم زمانه روگردان از هرگونه تبعیض و تفاوت، هراسان از هر نوع تشخیص و تمایز، با شتاب هرچه تمامتر به سوی یکسانی و یکدستی و یکنواختی رانده میشوند. پیروان آیین جهانبینی، طرفداران یکسوگرایی اجتماعی و کارگزاران سوداگری آزاد جهانی میکوشند طرحی بیندازند و سامانی بچینند تا در ناکجاآباد هزارۀ سوم، همگان زیر سلطۀ یک نظام اقتصادی نامرئی، همه مثل هم بزایند و مثل هم بزیند و مثل هم بمیرند! با این شتاب که هر روز در هر چهار سوی جهان، مرزهای طبیعی، گسستهای ضروری و ناهمداستانیهای سالم و لازم میشکنند و فرو میریزند، دیری نپاید که گیتی عاری از آرایشها و برهنه از شکفتگی و زیباییهایش، که بخش کلانی از آنها ناشی از رویارویی تفاضلها و ناهمتاییهاست، خرابآبادی شود هموار و مستوی که در آن ترک و رومی و چینی و زنگی، همه در پشت رایانههایشان با کیفهای سامسونت در دست و تلفنهای همراه در و همبرگر مکدونالد در دهان، ستور وار، همه همسان بزیند و بمیرند»[1].
در این عصر هر کسی که بخواهد ملتی را با فرهنگ اصیل خودش آشنا کند و او را بیدار کند تا به خود بیاید و از ارزش های واقعی خود نگهبانی کند، یک قهرمان محسوب میشود و باید از او تقدیر شود. استاد علی عبدلی یکی از این افراد است.
دانش آموز اول دبیرستان بودم، هنگام ظهر با همکلاسی هایم از دبیرستان شهید هاشم اصلانی کلور برمیگشتم در وسط راه، روبروی عکاسی شعبانی شنیدم که بچهها از کتابی تازه دربارۀ زبان تاتی حرف میزنند و آن کتاب را به همدیگر نشان میدهند، نزدیکتر رفتیم از پشت شیشه کتاب فرهنگ تاتی و تالشی علی عبدلی بود. نمیدانم آن موقع دقیقاً چه حسی داشتم ولی نوشتن کتابی درباره زبان تاتی برایم خوشایند بود. خاطره نام ایشان و کتابشان مرا به نوجوانی و تاتی و شاهرود خلخال میکشاند. بزرگتر که شدم با دیگر اثارش اشنا شدم، هرچقدر روحیه تحقیقم بیشتر میشد، آثارشان را بیشتر میخواندم.
امروزه همه اقوام و ملل دنبال ریشههای تاریخ، فرهنگی و تمدنشان هستند، و همه میخواهند هویت خود را بدست آورند، گاه در این بین موفق به کشف گمشدۀ خویش می شوند و گاه نیز وقتی چیزی از گذشتۀ خود نمییابند، شروع به جعل تاریخ و اسناد میکنند تا خود خویشتن را بیابند. در چندین دهه گذشته چنین فعالیتهایی کمتر بود و حداقل در ایران به اندازه امروزه نبود. در اوایل دهه شصت علی عبدلی درباره تاریخ، هویت، و زبان تاتی شروع به تحقیق کرد در آن زمان بسیاری از اقوام ایرانی هنوز شروع به خودشناسی نکرده بودند، و مثل امروزه در فضاهای کاغذی و مجازی پشت در پشت نمی نوشتند، و تقدیم به مشتریان و خوانندگان مجازی خود نمی کردند.
بسیاری معتقدند کسانی که با الگوی تحقیق از پیش تعیین شده کار میکنند، مهارتشان کمتر از کسانی است که صرفا از کار دیگران الگو میگیرند، استاد عبدلی در زمانی به فکر شناسایی و شناساندن تات و تالش برآمد که کمترین الگوها را داشت و کسی نیز در این زمینه چندان اطلاعات و مواد زبانیای از تاتی و تالشی در دست نداشت. او به تنهایی برای پاسداشت تات و تالش تلاشهای زیادی کرد و فقط کسانی میتوانند قدر این تلاش را بدانند که خود یک قدم برای پاسداشت و یا حفظ و جمعآوری یادگارهای کهن برداشته باشند.
امروزه خوشبختانه یا متاسفانه تعداد پژوهندگان و محقیقن عرصۀ فرهنگ و زبانهای ایران دوچندان شده است، این اظهار تأسف به خاطر کیفیت نامطلوب کارهایی است که از این دسته از افراد به دستمان رسیده است و اظهار خوشحالیام از این است که بالاخره از این انبوه محققین چیزی به دست آیندگان میرسد. گرچه بزرگان ما در دهههای گذشته به شمار کمتر بودند، اما پرکار و پربار ظاهر میشدند، اما امروزه به شمار چشم بیشاند و ز شمار خرد اندک. هویت یک قوم و یک ملت مجموع فرهنگ، داشتهها، ارزشها، و یادگارهای ارزشمندی است که از گذشته وجود داشته است. گاه مردمانی خود را فراموش میکنند و یادشان میرود کی بودهاند و چه داشتهاند و لازم است، به آنها گوشزد شود یا آموزش ببینند تا بیدار شوند. برای هرملتی نیز در هر عصری، شخصی و شخصیتی و یا قهرمانی نیاز است که آنها را به خودشان بیاورد. علی عبدلی به خوبی توانست نخستین قدمها را در این راه بردارد و چه خوب توانست در دهه شصت عدهای از تاتها و تالشان را به خودشان دعوت کند تا بدانند کی بودهاند. در زمانی که استاد عبدلی در فکر نوشتن این کتابها بود شاید خیلیها با منابع تاتی آشنایی نداشتند و آثار عبدلی مدتها پاسخگوی نیاز مشتاقان بود.
با رشد دانشگاهها و افزایش رشته های دانشگاهی بسیاری از دانشجویان رشته های علوم انسانی مرتبط با زبان، فرهنگ و ادبیات برای انجام کارها و تکالیف دانشگاهی خود به سراغ گویشها و گونههای زبانی مناطقی رفتند که قبلا اسمی از آنها در میان نبود، و اینجا بود که در دهههای هفتاد و هشتاد دانشجویان و دانشگاهیان در قبال محققین قدیمی قد علم کردند و عدهای به محض آشنایی با تعدادی از اصطلاحات علوم جدید تمام کارها و مطالعات قدیمیان را به دیده تحقیر نگریستند و شروع به تفاخر در برابر آنان کردند و در اینجا ناسپاسیهایی شد که نمیبایست. ناگفته پیداست که علوم جدید دانشگاهی همه در ذات خود بدون کمترین شکی مفید و لازماند و با استفاده از همین روشهای جدید بهتر و سریعتر میتوان دست به تحقیق زد، اما در حیطه علوم انسانی در عمل چنین نبوده است، مثلاً با خواندن دو واحد درس عروض و قافیه در دانشگاه کسی شاعر نشده است، گرچه خواندن عروض برای شعر مفید و لازم است. باید یاداور شد که در این بین باید حساب دانشگاهیان موفق را از دیگران جدا کرد. امروزه جوانان بسیاری در پی خودشناسی هویت یابی هستند و اندوختههای استاد عبدلی میتواند راهگشای مشکلات آنان باشد. اگر هم در قمستی از تحقیات ایشان نقصی وجود دارد، جوانان میتوانند ضمن استفاده از تجربیات استاد، کاری کنند که خواستههای دیرینه ایشان عملی شود و نواقص موجود برطرف گردد. برای این استاد ارجمند و پژوهشگر عرصۀ تات و تالشی، بهروزی و سلامت از خداوند بزرگ خواستاریم.
1- بخشی از بیانات دکتر بهمن سرکاراتی در مراسم افتتاحیۀ نخستین هماندیشی گویششناسی ایران (سرکاراتی،1380: 5).